سلام
عیدوتبریک میگم بهتون
چه بدماه رمضون تموم شدمنم توحسرته یه روزه گذاشت
شبای احیا حسابی گریه کردم کاش بیشترازسه شب بود
ماهم که اکثروسایلوجمع کردیم
چرا؟
چون داریم ازکاشان میریم
کجا؟
بایدلهجه شمالی یادبکیرم.مازندرانی
چرا؟
چون خوب قراره بریم شمال اونجازندگی کنیم
چه شهری؟
هرکی خواست بدونه ازم ببرسه خصوصی میگم اخه نمیخوام بعضی هابدونن
واااااااای ماه رمضون تموم شدحالا هی مامانم گیرمیده بیا ناهار بخورمنم مجبورم برم چندتاقاشق بخورم ولی مامانم هی اصرار که بیشتربخوراخه منم غذاطبعم نمیگیره
دادام میگفت نه به زمانی که گاوبودی نه به حالا که چوب کبریتم نیسی
گفتم اغراق نکن گاونبودم زیادم چاق نبودم بعدش خودت یادت رفته بهت میگفتن علی بشکه
بعدتصادفت لاغرولاغرترشدی
گفت هرچی ولی توگاوبودی
میخام دردودل کنم اماهرچیزی ونمیشه گفت
دلم شکسته خیلی هم شکسته
برام دعاکنیدخداکمکم کنه
خسته ام ازادمابدم میاد
البته ببخشیداازهمشون نه
خوش باشید
یاهو
ماه رمضان با همه گرمی هوایش و ریختن عرق و روزگار طولانی اش بالاخره گذشت
ایشاالله مورد قبول خدا قرار گرفته باشد
سلام
آخه چرا انقدر با کسی که بهت نارو زدهخوبی تو باید الان بهم فش بدی نه این که ازم عذر خواهی کنی
لیلا من دیگه نمی تونم مال تو باشم درک کن
بخدا سخته
من من
هیچی
وامسخته بهت بگم
اگه اومدی مازندارن اگه دوس داشتی منو ببینی بدون که منم دوس دارم ببینمت
باید یه جوری تلافی کنم از این کارهای که باهات کردم باید یه جوری ببخش منو شاید اگه رو در رو منو ببینی واست توضیح بدم بهتر بتونی درکم کنی
اگه دوس داشتی بگو کی و کجا میایین مازندران ؟
منتظرم
فقط توروخدا قوی باش یه نمه درک کن موقعیت منو قبول دارم بازیت دادم بخدا قبول دارم
سلام عزیزم
وبلاگ جالبی داری
یه سوال دارم ازت
کاشانی هستی؟
چه جالب منم کاشانیم
همشهری
سر بزن به من یادت نره گلم
بای